يك ضرب المثل قديمي در كره وجود دارد كه مي گويد : نبايد حتي بر روي ساية معلمخود پا گذاشت.اين ضرب المثل ميزان احترامي كه بطور سنتي به معلمان ابراز مي شده رامورد تأييد قرار مي دهد.اگرچه تغييرات زيادي در نظام آموزشي كره از زمان پذيرشروشهاي آموزشي مدرن بوجود آمده است،بسياري از سنن قديمي هنوز جايگاه خود راحفظنموده اند.
آموزش دركرة باستان
عموماً بديهي فرض ميشود كه كره اي ها بطورسنتي اهميت زيادي براي آموزش قائل شدهاند و اين ديدگاهي است كه تا به امروز ادامه دارد.
طبق متون تاريخي باستان،آموزش رسمي دركره طي دوران سه پادشاهي(از57 سال پيش ازميلاد تا 668 ميلادي) تحت تأثير نظام آموزشي كشورچين بوده است.
در دوران هخامنشي، آموزش رسمي ويژهٔ روحانيان زرتشتي (موبدان)، شاهزادگان و دولتمردان بود. اما چون در آيين زرتشت آموزش و پرورش به مانند زندگي مهم شمرده شده بود، مردم ايران به پيروي از گفتار حکيمانهٔ زرتشت، يعني پندار نيک، گفتار نيک و کردار نيک، اخلاق و مهارتهاي سودمند را به فرزندان خود آموزش ميدادند. در آن زمان آتشکدهها جايگاه رسمي آموزش بودند و موبدان علاوه بر درسها مذهبي، پزشکي، رياضي و اخترشناسي نيز درس ميدادند.
نخستين دانشگاه
در دورهٔ ساساني فرهنگ و تمدن ايراني به شرق و غرب گسترش يافت. اما هنوز هم آموزش به گروهي خاص محدود ميشد. در اين دوران مهمترين مرکز علمي و آموزشي دوران باستان، دانشگاهگنديشاپور، در شهر گندي شاپور به وجود آمد. اين شهر را شاپور ساساني بنيان نهاد و تا حدود قرن چهارم پس از اسلام آباد بود. در دانشگاه گندي شاپور دانشمندان ايراني در کنار دانشمندان هندي، يوناني و رومي به فعاليت علمي و بحث و گفت و گو مشغول بودند. وقتي مدرسهٔ آتن در سال 529 ميلادي بسته شد، بسياري از دانشمندان يوناني به گندي شاپور مهاجرت کردند. در زمان خسرو انوشيروان بيمارستاني در اين شهر ساخته شد و آموزش طب ايراني، يوناني و هندي رونق گرفت.